ای آسمان

منزل از یاد رفته ام

ببار ،امشب ببار

شاید اشک تو مرا غسل دهد و پاک سازد

شاید بارانت نقطه چینی شود تا به او برسم

تعریف زندگی عوض شده است

تا گریه نکنم ،نوازشم نمیکنند

تا قصد رفتن نداشته باشم ، نمیگویند بمان

تا بیمار نشوم ،گل برایم نمی آورند

تا کودک هستم ،باید همه را دوست بدارم

و وقتی بزرگ شدم ،دوست داشتن رابرایم جرم می کنند

تا نروم ،قدرم را نمیدانند و تا نمیرم ،نمی بخشندم

ای آسمان ببار

تا هر کس به اندازه ی پیاله اش پاک شود

ای چتر فروش ،چتر هایت مال خودت

امشب میخاهم خیس شوم.

پاک شوم تا شاید محو شوم و

از از پلکان آبی به سوی او بروم

پروردگارا ،عاشقت هستم ،مرا دوست بدار.

                                                تقویم  ِ ( من )   

 

 

   

.ن.2.دیروز با جمعی دوستان رفتیم کنار رود خونه و در برابر مقاومت از خرید فال،نفرین سال جدید را شامل حال خود کردیم:الهی بترشی....(خب ،زبان از گفتن بیان ،عاجز میماند...)

پ.ن.3.باید بگم چند وقتی بود که متلک های آب گوشتی نشنیده بودیم ،که به یمن اغاز سال جدید و سرازیر شدن مسافران:() ،اندکی عینک خوش بینی و با فرهنگ شدن هموطنانمان را ،از چشم بر داشتیم...

پ.ن.4.بنده  از قسمت 64 پریزن بیریکو ندارم....دارم دیووووونه میشم.........(لازم به ذکره که از تعریف کردن آخر فیلم تنفر حاد دارم ،و از ندانستن ادامه ماجرا در حد لیگ برتر اروپا ،.........)(فعل کم آوردم...چه فعلی باید اینجا بکار ببرم؟)  

پ.ن.5.بابا جون خجسته ی من رفته 9 تا سی دی سفارش داده ،شامل 200 تا کارتون ،که سیندرلا اصلیه رو با کیفیت اصلیش ببینه! 

تازه نمیدونین توی تابستونا با ماماننم چه فیلمی دارن...میرن بسته بسته بستنی میخرن،اون به بستنیای خودش مینازه و میگه بستنیایی که من میخرم فلانه و بهمانه ولی بستنیایی که تو میخری ،مثلا،کاکائوش کمه.... 

جالب تر از اون اینکه ما (منظور منو داداشم)،بستنیا رو اصلا نمیخوریم ،خودشون در عرض یکی دو هفته دخلشو میارن!)

پ.ن.5.دلمم واقعا تنگه ........چرا هیشکی نیست منو بفهمه؟دلم میخاد تموم دلتنگیامو فریاد بزنم اونقد بلند که گوش همه رو کر بکنه...(درین مورد اصلا مزاح نفرمودم و جدی عرض شده است...)

پ.ن.6.من دیروز: 

من امروز:احساس درک نشدگی حاد ،که عکس از بیان عاجز است!

نظرات 14 + ارسال نظر
مسعود 1388/12/20 ساعت 18:16

سلام به الی مرسی که دلت برا دلم سوخت
شعری قشنگی بود
راستی پ-ن ۱ نبود چی شده
فعلا

سلام
مرسی
پ.ن.۱.خورده شده است...
:دی

امید 1388/12/20 ساعت 20:59 http://faith.blogsky.com

شعرت فوق العاده زیبا بود. باید بگم خوشحالم که وقتی اون تا ها میان وسط یکی به وجودت پی میبره. چون بعضیا هستن که حتی اگه گریه کنن، برن، بیمار بشن و ... بازهم کسی اهمیت نمیده.

فعل کم آورده شده: اینجا اصلا نیازی به فعل نبود، چون در جمله ی قبلی بکار رفته بود. ولی مثلا میتونستی بگی: سخت اندوهگین میشوم و میرود روی مغزم :دییی

هر چقدر دلت میخواد فریاد بزن و اصلا بیا توی گوش من فریاد بزن. حرفای شما را شنواییم و به حد فهممان درک میکنیم. نمیگم کاملا درک میکنم چون تقریبا محاله، اما امید دارم که حداقل شنونده ی خوبی باشم.

در کل میخوام بگم خیییلی خوب و مهربونی و قدرتو میدونم

پی کامنت: شکیبا جون زود بیا که این جاکامنتی بدون کامنت تو صفایی نداره

خب..گویا سوء تفاهمی پیش آمده است...این شعرو که خودم نگفتم که..
همون طوری که زیرش قید شده ،از روی تقویم ِ من نوشته شٌدیده...
ممنوووووووووووووون
بله واقعا صفایی نداره....

تا قصد رفتن نداشته باشیم نمی گویند بمان...واقعا چه جمله پخته ای!!
ج.پ.ن.2 : من که نفهمیدم چی شد؟؟
ج.پ.ن.3: کاش یکی بود به ما هم متلک می انداخت... ببینیم مزه اش چه جوریه ؟در ضمن به لطف بعضی ها !!! نمودار فرهنگ عمومی مردم صعودی است !!!!! یا نزولی؟؟؟(سیاسی نشیم !!)
ج.پ.ن.4:با این تفاسیر در هر صورت ممکن شما آمپر چسبانده اید. برای رساندن تنفر و عصبانیت به حد انفجار هر روز یک قسمت از پریزون برک را برایتان نقل می کنم/
ج.پ.ن.5: مگه بده بابات اینقدر به فکرته... دیگه خودتم باید یه کم به خودت بیای. از شما گذشته دیگه تامو جری و پلنگ صورتی و الستون و ولستون... کارتونای بزرگسال ببین دیگه. مرسی از پدر !
. دوست داره بستنی بخوره . از پفک و چیپس و لواشک .و ترشک که بهتره
ج.پ.ن.6: قبل از اینکه داد بزنی بگو تا حداقل من گوشام رو بگیرم. نیست به صدای بلند حساسیت دارم. در ضمن می تونی از قرص دلگشاد کن هر وعده قبلاز غذا یکی بخوری تا از دلتنگیت کم بشه...
راستی دیروز چقدر عجیب غریب بودی و مسخره...امروز خیلی بهتر شدی ...بابا صا ایران!!!!

پ.ن.۲ رو واقعا نفهمیدید چی شد؟چیش نا مفهوم بود؟؟؟
پ.ن.۳ .اگه اینقد دوس دارین مزشو بچشین... جزء جواد ترین چیزایی میشه که توی عمرتون شنیدین..مزش تلخه ...تلخیه بی فرهنگیو نادونیو عقب افتادگی مردمی که مثه ما ایرانین...!!!
پ.ن.۶.دکتر..شما دست به تجویز قرصتونم بد نیستا.....
پ.ن.۶.وارونه گفتین بابا...

سلام
از اونجایی که خودم این متن رو بهت نشون دادم و خیلی هم دوسش دارم شدیدا مشتاق شدم که منم بذارمش تو وبلاگم!!!

پ.ن1:

پ.ن2:منم خیلی ترسیدم که نفرینش بهمون بگیره! بیا فردا بریم ازش فال بخریم!)

پ.ن3:دوباره عزیزم باعث شدی که یادآوری کنم:
"اینجا ایران است،مهد فرهنگ!"
(می دونی مشکل چیه؟!
اینه که ایران فقط مهدش بوده بعد نتونسته اینا رو به دوره دبستان و راهنمایی و ... برسونه!!!

پ.ن4:
عزیزم فعل این جمله باید به قرینه حذف میشده و در کل اینجا فعل نیاز نداشته زیاد خودتو ناراحت نکن

پ.ن5:
خوب البته همون جور که بهت گفتم از پدری که قهرمان مسابقات دارت باشه همه چی برمیاد!


و درضمن خوب چرا تو و داداشت خودتون برای خرید بستنی اقدام نمی کنید؟!

پ.ن5:(منظور دومین پی نوشت 5 می باشد!!!)
اولا خیلی گیجول هستی!!!

و دوما انتظار بی جا نداشته باش!
چون اصولا هیچ کسی هیچ کسی رو نمی فهمه!
مثلا تو خودت منو درک می کنی!
نه!
باید سه ساعت برات بگم،تا تازه یکمی بفهمی!

پ.ن6:تو کی این طوری بودی که من نفهمیدم!!!

و درک نشدن رو هم که گفتم یه بار!


پ.ن خودم:
می بینم که 4تا کار جدید تو این وبلاگ یاد گرفتی بالاخره و هی هر روز اسم این جارو عوض می کنی!!!
(جا کامنتی،کامنت دونی...)


و خب آهنگ دار هم که شدی!

سلام.
به قول دوستی، صلاح کار خیش خسروان دانند.:دی
در ضمن نمیدونم چرا همش این پی نوشتام اینطورکی میشه...
من اون موقع ک اینطوری بودم شما داشتین با کشتی غرق شده هاتون بازی می کردین...
درک نشدگیو اینا هم که ....هیچی ...
و امـــــــــــــــــــــــا پ.ن. خودت:
حالا این بچه یه چی یاد گرفت تو هی بیا بزن تو ذوقش..!!!
در مورد آهنگم...
خودتی..
:دی
ملسی...p:

سلام سلام صد تا سلام به دوست جون خودم

پی نوشت اول رو که خوردی نوش جونت!خوشمزه بود؟!

پ.ن2:اااا الهه جون اونا که نفرینت نکردن دعا از این بهتر دیگه چی میتونه باشه؟!

پ.ن3:پارسال عید مامان و بابام وداداشم اومده بودند اصفهان اما من به حرف بابام گوش نکردمو باهاشون نرفتم...وای که چقدر من دختر بدی هستم!!احتمالا پارسال بین مسافران بافرهنگ اونا رو ندیدی؟

پ.ن4:اسمایلیت چقدر باحاله الهه جون منو یاد دوران نوزادیم انداخت!!:دی

پ.ن5:اونوقت مامانم منو دعوا میکنه میگه چرا هنوز میشی کارتون نگاه میکنی و کلی می کیفی(آخه وقتی که من می کیفم از صدای خندم همه متوجه قضیه میشن!!)

پ.ن5دومی!:الهه جون این قضیه فکر کنم مساله بیشتر آدمای دنیا باشه آخه نمیدونم چرا بعضی وقتا منم چنین حالتی بهم دست میده...

پ.ن6:دیروز خیلی بامزه بودی خداییش!!

ودر آخر باید بگم که اومدم که به وبلاگت صفا بدم!!دیییییییییی

سلییییییییییییییین دوس جونی
گفتیده بودم ب خودم که کجایی چندیست؟
پ.ن.۲.واقعا؟
پ.ن.۳.لاالاالاالله...!!!
پ.ن.۶.ب دوس بالاییا بگین هی منو مسقره میکنن..
بله....صفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــایی دادیا...مرسی


سلام.ممنون از اظهار لطفت.برای نوشته خوب فقط کافیه که یک اصلو رعایت کنی.همه چیزو همون طور که هست بنویس.اون وقته که واقعی نوشتی.و اتفاقای روزمره زندگی ما برای مردم جالب میشن.چون تو دروغ ننوشتی وبزرگ نمایی هم نکردی.
وبت هم قشنگه گلم.

سلین
مرسی....
منم واقعی مینویسم..همه چیزو...

سلام سلام هزار تا سلام به دوست جون ماه خودم

الهه جون خیلی دلم برات تنگیده بود اومدم یه سری بهت بزنم و بپرسم امروز در چه حالی؟انشااله که خوبی؟

سلییییییییییییین
دوس جون خودم
چ عجب می گفتین یه گاوی شتری زرافه ای قربونی میکردیم..
منم اینقده دلم تینگ شدیده بود که نگو
چن وقتی بود که نه خوب نبودم اما اگه خدا بخاد ظهر تالا بهتر شدیده ام
لطفا زودی بآپید ک منتظریم...
(بنده تا کامنتام ب ۱۰ تا نرسه آپ نمیکنم...)
:دی
(شایدم کردم...)
:دی

سلام دوست جون

دستور شما اطاعت شد و آپیدم:دی

سلااااااااااااااااام
اختیار دارین شما سرورید
اما من زودتر کامنتمو گذاشتم
:دی

شکیبا 1388/12/24 ساعت 12:40

سلام دوست جون

همیشه دوست جون من اوله و زودتر از همه میاد و سر میزنه به من...
خیلی میدوستمت دوست جون

شکیبا 1388/12/24 ساعت 12:42

از اونجا که تعدادکامتها به 10 عدد رسید شما طبق گفته خودتان موظف به آپیدن میباشید:دیییییییییی

منتظرم که به آپی دوست نازنین من

۱۰ تا شد؟آخ جون
چشم
سر فرصت حتما میام
X:

امید 1388/12/24 ساعت 23:39 http://faith.blogsky.com

سک سک

امید 1388/12/24 ساعت 23:40 http://faith.blogsky.com

شد ده تا حالا آپ کن لطفا

:دییییییییییییییییییییییییییییییییییی
شد دوازده تا
شکیبا جونی زودتر اومد

چهارشنبه سوری نزدیکه.یه وقت نری از رو آتیش بپری.

.

.

آخه تجربه ثابت کرده اگه جیگر بره رو آتیش کباب میشه

عزیز دلمی....
مرسی که دوس جونمی..
شما خودت نرو رو آتیش ....ما که دیگه.......
لا الا الا الله
:دی
X:

امید 1388/12/25 ساعت 21:58 http://faith.blogsky.com

ایول شکیبا
موافقممممممممممممممم
حوصله ندارم ولی خندیدم
آفرین که هردوتون باید از آتیش دوری کنین. چون هم هردوتون کباب میشین بعد من میام هپلی هپوتون میکنم. و هم اینکه آتیش بازی برای فسقلیا بده. چون شب ....
خشکشویی ها هم شب عید سرشون شلوغه وقت ندارن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد