THINKERBELL

2dEl

تنم گرم و دلم سرد و نوایی...

نوایی پر ،ز امواج رهایی

هوایی پر ،ز یادی که...

نمیخواهم بدانم من ،چراییش

صدایی که پرم کردست ،ز تردید و تباهی

نمیخواهم ز این دیوانه خوی ِ دل

بمیراند مرا...

بسوزاند همه دار و ندار و هستی ام را

خداوندا،بگیر دست من بیچاره دل را

درین دنیای بی رحمی

کمک کن تا بدانم کیست و قصدش چیست و

دیگر هیچ...

پ.ن.1.این رو میتونین دومین شعر من بدونید .البته اگه بشه اصلا اسمش رو شعر گذاشت،میدونم خیلی چرته...

پ.ن.2.اون کسی که باعث شد این شعرو بگم، تازگی فهمیده دیابت داره...گریه کردم برای اون ،برای خودم ، برای حرفایی که بینمون رد و بدل شد ،برای روزایی که تصمیم داشتم فراموششون کنمو دیشب همش به یادم اورده شد،برای ذهن آشفته ی خودم ، برای دلی که نمیدونه چیکار کنه....

خیلی دعا کنین برای اون ،برای من...

پ.ن.3.من دیشب:

الهه 1388/12/09 ساعت 15:55

نظرات 16 + ارسال نظر

امید 1388/12/09 ساعت 16:08 http://faith.blogsky.com

ناراحت نباش دوست جون مهربونم
خداوند هرگز در حق هیچ بنده ایش کوچکترین ظلمی نمیکنه
گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کانرا نیست پایان غم مخور

یا من اسمه دوا و ذکره شفا

مرسی خدا به بندش ظلم نمیکنه اما بنده هاش دارن بم ظلم میکنن....
همونکسی که براش گریه کردم بم ظلم کرده....حالا هم یه جور دیگه داره بم ظلم میکنه...

مسعود 1388/12/09 ساعت 17:54 http://f23-f24.blogsky.com

سلام دوست خوبم ممنون از اینکه بهم سر میزنی
اما برا جواب نظر قبلیت برا احساسات ممنون ومرسی خودم اخر احساساتم اینوخودت بهم گفتی
اما برا گریه گردن دیشب
من هم بعضی وقتا گریه میکنم که سبک بشم امیدوارم که تو هم اینطوری باشی
برا شعره واقعا قشنگه وبا احساس بود
خوش روزهایت بازهم مثل گز سفید وشیرین

سلام
ممنون

امید 1388/12/09 ساعت 20:37 http://faith.blogsky.com

مطمئن باش که کوچکترین مقدار ظلم و یا نیکی بی جواب نمی مونه. به خدا الهه جان خود من هم همین الان دلم از دست بعضیا خونه، ولی خداوند بهم میگه تو صبر کن و راه درست رو ادامه بده و بقیه ی کار رو به من بسپار. می دونم سخته، اما بدون شک نتیجه ای که تو خواهی گرفت خوب خواهد بود. الهه جون این دنیا نظم و قانون بسیار دقیقی، مافوق تصور بشر داره. پس از بدیه آدما دلتنگ نباش که حسابشون با خداست. تو خوب باش و مهربون

باشه چشم ممنون

یاسین 1388/12/09 ساعت 22:00 http://www.sooryas.blogsky.com

سلاملیکم...
به شعرت اگیه بخوام از بیست نمره بدم. نمره ۱۳ میدم. حیف استعداد خوبته ! سعی کن بیشتر تلاش کنی و راجع به شعر مطالعه داشته باشی ای پروین اعتصامی سال ۱۴۳۰ شمسی!!!!
امیدوارم گریه ات برای اون از روی دلسوزی نباشه...

سلین
اینقده داغون بود؟
ولی من که استاد ندارم.!
اتفاقا از روی دلسوزیه و برای این هم ناراحتم...

امید 1388/12/09 ساعت 22:43 http://faith.blogsky.com

اتفاقا شعرت خیلیم قشنگه. هر چند من چیزی از ادبیات نمیدونم، اما میتونم معلمت بشم

حالا اجازه بده من در دم یه شعر برای تو بگم:
این دخمله الهه
وای که چقده ماهه
شعر میگه به قشنگی
مثل مداد رنگی
خوشگل و مهربونه
نداره هیچ نمونه، تو این دوره زمونه
همش میگه حال ندارم
می خوام برم، لالا دارم
: دیییی

اینم شعر بی سر و ته من تقدیم به تو دوست مهربونم
مسخره نکنیااا، کلی استعدادم شکوفا شد تا اینو گفتم :دی
حالا نظرت درباره ی شعرم چیه؟

سلاااااااااااام
وااااااااااااااای
نمردیمو یکیم برای ما شعر سرورید
واقعا که مصرع... نداره هیج نمونه ...کاملا در خور بنده می باشد....!!
خیلی زوقیدم
مرسی...
چرا مسقره؟خیلی دوس داشتم
مرسی قشنگ بود مثه شعرایی بود که توی مهدکودک میخوندیم...
:دی

شکیبا 1388/12/09 ساعت 23:43 http://darddelhayman.blogsky.com

سلام الهه جون

شعرت از نظر من که خیلی عالی بود تبریک برای استعدادت

گریه های شبانه منو خیلی آروم میکنه و نمیذاره غصه تو دلم بمونه...سبک میشم...

ناراحت نباش شاید معجزه شد و خوب شد...از معجزه ها زیاد دیدم یه بارشم درمورد خودم بود...

سلین
واقعا..؟مرسی ک بم روحیه دادی گلم
ایشالا..

امید 1388/12/10 ساعت 13:35 http://faith.blogsky.com

سلین
خوشحالم که از شعرم خوشت اومد
امیدوارم همیشه دلت شاد باشه دوستم
و مرسی از آجی شکیبا

فرناز معصومی زاده 1388/12/10 ساعت 14:05 http://farnaz68.persianblog.ir/

سلام
قشنگ نوشته بودی!
ولی خب یک سری انتقاداتی برت وارده
مثلا این و دیگر هیچ آدمو یاد مرد هزار چهره میندازه!
و البته یکمی نیاز به تفکر داشت فهمیدنش که خب مبهم نویسی تو ذات نوشته های تو!
ولی درکل دمت گرم بابا!
دیگه باید بیام پیشت کلاس شعر!

می دونی دل می دونه که باید چی کار کنه ولی خب...

منم خیلی وقته که بغض دارم ولی نمی تونم گریه کنم

سلین
مغسی مادام
وا؟
چقد واژه ی دیگه دیگه رو برای ابهام در نوشته ها بکار ببرم؟
دیگه هرکی ندونه اگه تو یه بار دیگه از ابهام حرف زدی به شبنم میگم ...همون کاریو بات بکنه که همیشه میگماااااا
:دی
متاسفم خانوم کلاسای این ترمم پر شده به طور خصوصیم تدریس نمیکنم!!!!!!!!!!!!
الهی مرد...... این دلو ببرن....همه بگین آآآآآآآآآمییییییییییییییننننننننن
خب گریه نکن...
:دی

یاسین 1388/12/10 ساعت 14:43 http://www.sooryas.blogsky.com

سلاملیکم. من نظر خودم رو گفتم . تو باید بیشتر تلاش کنی تا بهتر بشی از اون لحاظ گفتم ۱۳ ...

سلام
بله بله نظر شما بسیار محترمه
چشم حتما...

مسعود 1388/12/11 ساعت 11:37

سلام امدم خوندم ولی نظر داده بودم

شکیبا 1388/12/11 ساعت 16:11 http://darddelhayman.blogsky.com

سلام الهه جون

میگم دیشب خیلی بامزه بودا!!
آخه یکم فکرشو بکن چند در صد احتمال چنین تصادفی وجود داشت که ما باهم و دقیقا تو یک زمان کامنت بذاریم!من که کلی خندم گرفته بود!
اما تو مسابقه اصلی که داداش امید گذاشته بود تو بردی من باختم!

سلین عجیجم
آره خیلی باهال بود دوس جون..

دهقانی 1388/12/11 ساعت 18:14

سلام
به به!!!!!!!!!!!!
واقعا که جدا
باخوندن شعرتون کلی حال کردیم٬البته از چندجهت:::
یکی این که به یاد شعرای آقای مصدق افتادیم
دوم این که ذهنمون به سریال مرد هزار چهره آقای مدیری سوق داده شدوووووودیگگگگگگگگگرهیچ
سوم هم این که<<<<<<<<< پول آب راجدا میدهیم پول برق را جدا>>>>>>>>>>
ویه باردیگه هم٬٬ دیگرهیچچچچچچ!
]اما یه چن تاهم انتقاددددددد:
که اگه خاستین٬اجراش کنین!!
ر
.
.
.
.اما٬رررراستی چه جوری انتقادارو بگم؟؟؟(ّآخه یه کم شعرتون عوض میشه و...انوقت شاید شماهم یه کم ناراحت بشین واینا...)
خب حالا که نمیشه انتقاد کنی٬هیچی دیگه[:S022:
فعلا.]

سلام
ممنون
آخه چرا من (و دیگر هیچ مهران مدیری )رو یادم نمیاد؟
کی اینو گفته؟
آخرم که نگفتین انتقادا رو که!!!
من ناراحت نمیشم والا...
بگین انتقادارا...نکنه اصن انتقادی برش وارد نیس؟؟؟؟؟؟؟؟؟
:دی
نه جدا بگین