غربت

ایستاده ام با قامتی غروبین 

در انتظار رسیدن رفتن تو 

مانده ام حیران در چگونه گذراندن فصل غربت تو  

می روی و من به ظاهر مانده ام 

اما،اما دلم با تو راهی شد  

شاید یک کمی از احساس غربتم بکاهد 

و یا کمی از غربت لحظه هایم کم کند 

می آیی می دانم ،در چشمانت در نگاهت......!!!! 

می خواندم با آهنگی پر امید 

کاش میشد دست هایم را پر از معنای نگاهت می کردم و بر گردنت می آویختم 

تا این احساس برای همیشه در تو باقی بماند.......

زیبا

زیبا!زیبا هوای حوصله ابریست 

چشمه ای از عشق ببخشایم تا رو به آفتاب شوید دلتنگی را 

زیبا!چشم تو شعر،چشم تو شاعر است 

و من دزد شعر های چشم تو هستم  

دست مرا بگیر و کوچه های محبت را با من بگرد...

خوشبینی

در دهستان اصالت های عشق 

می توان شبنم فروشی ساده بود 

می توان پای اجاق عاطفه 

چای خوش رنگ محبت دم نمود

من به خودم امیدوارم.دیگران فقط دو نقطه بیشتر از من دارند

فقط دخترا!

این اولین پست منه... 

لطفا دخترا بخونن...

ادامه مطلب ...