باید....نباید.....

صدای بیکران  شب پخش میشود روی تک تک اجزای تنم!تن تب آلود و بی رمقم.... 

از لای پرده های ضخیم میگردم پی مهتاب،نمی یابمش.... 

سرمای شب ،نرم نرمک میخزد زیر پتویم و مرا به هوش می آورد در حالیکه گوشم پر است از زمزمه هایی پر از احوالات دلم...دل بی تابم.... 

و به یادم می آورد دیر به هوش آمدنم را.... 

اما حق داشتم برای هر لحظه دیر به هوش آمدن،نداشتم؟!؟!برای تک تکشان دلیل داشتم...نباید میداشتم؟!؟! 

کلنجار میروم با خودم: 

نگاهی را دیدم که نباید میدیدم؟یا باید باورش نمیکردم؟! 

سخنی را شنیدم که نباید میشنیدم؟یا باید زودتر میشنیدم؟

غروری که نباید میشکاندمش...یا  باید خورد شدنش را  نشانش نمیدادم؟ یا  نباید تکه هایش را  با قطرات اشکم  میچسباندم به هم و غروری میساختم استوار تر از قبل؟؟

باید ها و نباید هایند که جنگی راه انداخته اند ...بین دلم و عقلم..... 

و اینهاست که برده یاد خدا را از دلم.... 

و دیگر..... 

همان سه حرف لعنتیست که شده واژه ی وحشتناک بند بند وجودم....

.

.

.

و باز صدای  بیکران شب است که پخش میشود روی....   

 

  

 

پ.ن.1 با توجه به لطف دوستان که دائم تکراری بودن مطالب و استعداد خارق العاده بنده حقیر را در کپی کردن،یاد آوری مکنند!، چرک نویسی تقدیم حضور شد که ازین پس به همان مطالب تکراری بسنده کنید و کیف همان ها رو ببرید....

نظرات 17 + ارسال نظر

سلام..یه سایت دوستیابی جدید

و دوستانتو دعوت کن


اینم لینکش

http://360forlove.ning.com/main/authorization/signUp

سلام..یه سایت دوستیابی جدید

دارای امکانات rss برای درج وبلاگتون در ان و اهنگ گذاری و قابلیت های دیگه

سریع عضو بشید چون محدودیت عضویت دارد

و دوستانتو دعوت کن


اینم لینک عضویت

http://360forlove.ning.com/main/authorization/signUp

اینم لینک نمای اصلی سایت


http://360forlove.ning.com

سلام خانومی خوشحال شدم اومدی:)))

من؟!!! 1388/10/30 ساعت 23:11

سلام
ا- مگه شبم صدای بیکران داره؟!!!
۲- خوب معلومه چرا نمی یابی چون همون طور که خودت گفتی پرده ها ضخیم بودن!!!
۳- چجوری سرما میاد زیر پتو؟!!!
با این حرفت وظیفه پتو رو در گرم کردن آدمها بردی زیر سوال!!!
۴- کی جرات داره بگه حق نداشتی؟!!!
۵- می ترسم بازم انتقاد کنم فردا با یکی از اسلحه هات به قتلم برسونی!!!

سلام کاملا تابلوه فرگازیا....
۱.صدا داره اگه توام نصوه شب پنجرتو وا کنی یه صداهایی میشنوی که من اسمشو کذاشتم....
۲.بابا از لای پرده ها نگاه کردم..
۳.رجوع شود ب پاسخ ۲ با کمی تغییر مناسب موقعیت..
۴.خوبه...خوبه....
۵.چهار تا راه داری.....انتقاد کنی.....شات گانمو انتخاب کنی.....تپانچه قدیمیه رو انتخاب کنی.....انتقاد نکنی.....

خیلی خوب نوشته بودی...
دلم که گرفته بود
بدترم شد...

هرشیشه که شکستم بر تو توکل استم...

توکل به خدا...

من؟!!! 1388/11/01 ساعت 14:05

اصلا و ابدا و هیچ وقت حتی تصور هم نکن که بتونی منو بشناسی!!!
فرگاز؟!!!
من اصلا نمی شناسم!
حتما اشتباه گرفتی!!!
ولی از همه اینا گذشته توجه کردی که ساعت کامنت قبلیم کی بوده؟!!!
برو کلی ذوق کن!!!

سلاملیکم...
نوشته واقعا زیبایی بود.به نظر بنده حقیر با اینکه یه جاهاییش می لنگه (چون اهل تعارف نیستم اینجوری می گم.اگه ناراحت شدین ببخشین ) ولی در مجموع آدم دوست داره چندبار بخوندش...
و اما :
فکر می کنی اگه زندگی مثل این تبلیغای کمربند ایمنی دکمه بازگشت داشت. کدوم باید ها نباید می شد و کدوم نباید ها باید می شد؟؟؟

سلاااام
رسیدن بخیر....
بابا معلومه که می لنگه.....چون حالا تعریف ا ز خود نباشه...اما من همیشه میگم....تنها هنری که احساس میکنم ابدا توش مهارت ندارم ادبیاته(شاید از املام معلوم باشه...ما خانوادگی تو املا مشگل داریم....)......اینم برای خالی نبودن عریضه نوشتم.....
همه بایدا و نبایدها باید همونایی که هستن بمونن.....
یعنی بایدا نه باید نباید میشدن و نبایده نه باید باید میشدن............!!!!!!
واااو ...چی شد....جدی نگیرین اگه زیاد واضح نیس.....

سیدداوددهقانی 1388/11/02 ساعت 02:32

سلام
خانم صفری:::: ماشاا.. ماشاا...ترکوندینا!!!!!!!
خب خیلی عالیه>>>>
واقعا دارین کاری میکنین که ماها جرات نوشتنو نکنیمهااااااااااااا!!!!
اگه اجازه بدینُُُ من به منتقد قبلیتون بگم:
برای نوشتن یه مطلب قشنگ بایدازعنصرخیال حداکثر استفاده رو کرد والبته که این مطلب سرشار ازعناصر خیال بود......!
خب بگذریم::::::::::::!!!:::
شما باید از دوستانی هم که ازتون درمورد کپی کردن انتقاد کردن هم ((((باکمال پررویی.. ببخشید دیگگگگگگگگگگه!!!!))))تشکرکنین چون باعث به کارافتادن این استعداد خوب شدن!
ومثل همیشه امیدوارم ادامه بدین!
(خداحافظ..)

سلام
وااااو مرسی ازین تعریفاتون
نه بابا اصلا نمیتونم اسم اینو نوشته بذارم چ برسه ب اینکه در حد ترکوندن باشه .....
اما بازم ممنون خیلی به خودم امیدوارم کردین.......:دی
آهان راستی........وای من که خود را جوجه ای بیش نمیدانم.....این چرک نویسا به حد یه مصرع شعرای توپ شمام نمیرسه....مخصوصا اونایی که تو کلاس خوندینو ما شنیدیم.....
دیگه بقیش که......

سیدداوددهقانی 1388/11/02 ساعت 02:37

راستی یادم رفت بگم:::
عنوان مطلبتونم خیلی خیلی جالب بود!
وهمچنین((((یه دنیادلم...)))!

سیدداوددهقانی 1388/11/02 ساعت 14:48

سلام
خانم صفری خیلی منتظریم مطالب جدیدتونو بخونیم!!!!
بیشتراز این مارو توخماری نذارین!
((البته ماکه بادیدن مطالب شما جرات دست به قلم شدنو نمیکنیم))
<<<<<<<<<<<<اینو بدون تعارف میگم)))!

به به...
همه چی آرومه....به خودم میبالم...و به دوستان خوبی که دارم....
(این ناسلامتی یه آهنگ بود که اینجانب......!)
یه چیزی من فقط میتونم چیزی (بنویسم!!!!!) که مناسب حالم باشه....
بنابرین متاسفانه باید تا خراب شدن دوباره احوالات اینجانب صبر بنمایید.....D:
و راستی شمام افتخار بدین و با اون شعرای خوشگلتون توی وبتون دیگران رو مستفیض؟! کنین......(املاش درس بود؟)

سلام آقای دهقانی.
من فقط به عنوان یک دوست نظرم رو گفتم و گفتن اینکه یک جاهاییش می لنگه دلیل بر نادیده گرفتن ارزش های متن عالی خانم صفری نبوده و نیست.البته که استفاده از عناصر خیال فقط یکی از نقاط قوت متن خانم صفری بود.

و سلام به شما خانم صفری
سوالی که ازتون کردم اگه نمی خواید جوابشو علنی کنین مشکلی نداره ولی جدی جدی روش فکر کنین و خودتونو به گیجی نزنین...

در ضمن مگه همیشه باید از احوالات بدتون بنویسین...با اجازه سایر دوستان از این طرز تفکرتون هم انتقاد می کنم چرا که نباید ارزش نوشتن رو فقط به تخلیه احساسات موج منفی و ناراحت کننده برای دیگران پایین آورد. نمی گم همیشه باید خوشحالانه بنویسی ولی قرار هم نیست :
تا خراب شدن دوباره احوالات سرکار علیه صبر بنماییم...

سلام
اشتباه میکنین آقای دهقانی به کامنت (من؟!؟!) که دوست خودم بودن انتقاد کرده بودن...
کامنتای هردو شما رو با هم تایید کردم!!!!
.
.
و اینکه من اصلا خودمو نویسنده نمودم که ادعایی هم داشته باشم!!!
و اینکه من نمیتونم از خوشحالیامم بنویسم....
و ما کی باشیم ک بخایم ارزش نوشتنو پایین بیاریم!!!!
و اگه خیلی اذیت میشین ک صبر کنین تا خراب شدن احوالات اینجانب....با عرض معزرت و پوزش....میتونین صبر نکنین...!
بازم معزرت ک صریح گفتم..

از اونجایی که من اصلا راضی به این هم کتک کاری نیستم!
همین جا خودم رو معرفی می کنم و می گم که من فقط خواسته بودم با الهه جونم شوخی کنم و خودش هم می دونست که من <<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<<فرناز>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
می باشم!!!
پس خودتون رو ناراحت نکنین!

سلام مجدد. با توجه به پاسخ خانم صفری به کامنت بنده :‌
من شرمنده ام آقای دهقانی.ببخشید.
و اینکه :
خیلی ممنونم از جوابای غیر قانع کنندتون. از شما بیشتر انتظار داشتم.
نیازی به معذرتخواهی نیست. اتفاقا رک گویی رو باید تحسین کرد.
شما ببخشین اگه بنده جسارت کردم.

اخه چرا غیر قانع کنننده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه من چییییییییییییییکار کردم.....
:(

سیدداوددهقانی 1388/11/03 ساعت 00:34

سلام
به عزیزان محترم ومحترمان عریز
چنان چه بانظرافکندن در توضیحات فوق همه مواضع روشن وتمام اختلافات حل شده به نظررسد...! اینجانب برخودلازم دیدم درخانه سکوت عزلت گیرم ودر عرصه صحبت قدم نگذارم والبته یادی نیز از شبه جمله نه چندان غریب <<<<<<<<.
.
.
.
.
.
.
.
.
(((چه جججججججججالب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!)))
در
ذهن خودداشته باشم...!!!

سلام
واقعا (چه جالب ) که( چه جالب)......
ما راضی به سکوت شما نیستیم هاااااااااا.....D:

نیلوفر خالصی 1388/11/03 ساعت 13:54

سلام الی جونم عزیزم نبینم ناراحت باشی .وبلاگت خیلی غمگین شده

مسعود 1388/11/03 ساعت 14:00

سلام الی جون خوبی یکم ریختم بهم نمره هام ۳تاشون زیر ۱۷ شدن

alireza 1388/11/03 ساعت 21:52 http://www.alireza59.blogfa.com

سلام
وب زیبا و آموزنده ای داری
اسمش دخترونست یا پسر ممنوع هست
منتظر حضور سبزت هستم

فرقی ننمکینه نه دخترونس نه پسر ممنوع

سلاملیکم.
......
.....
.....
.....
با اجازه !
(چیز مهمی نبود.ذهنتون رو درگیر نفرمایید.)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد